رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی معتقد است دعای روز عرفه رابطه حقیقی بین مخلوق و خالق، اوج شناخت صفات خداوند و نقش توفیق الهی را در راهیابی به ساحت قدس ربوبی برای ما ترسیم می کند و پشتوانه عرفانی و معرفتی است که بر اساس آن امام حسین (ع) توانست حماسه ای مثل کربلا و روز عاشورا را خلق کند.
حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم درباره روز عرفه گفت: روز عرفه یکی از بزرگترین ایامی است که در فرهنگ دینی ما به عنوان نماد ارتباط معنوی با خداوند متعال و حرکت در مسیر عبودیت، تعریف شده و فلسفه این روز یادآور فلسفه اصلی خلقت انسان است.
وی با اشاره به آیه «وما خلقت الجن والإنس إلا لیعبدون» افزود: این عبادت مستلزم معرفتی است که بتواند ظرفیت ارتباط عمیق انسان را با خدای متعال متبلور کند، انسان را به فضیلت برساند و هدف غائی از خلقت انسان را تحقق ببخشد.
رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در حقیقت روز عرفه روز تبلور و تعمیق ارتباط عبد با معبود است، در آستانه روز عید قربان که اعلام آمادگی برای فداکاری و قربانی شدن در راه خداست روز عرفه قرار داده شده است ، به نظر می رسد این که 9 ذی الحجه روز عرفه است و 10 ذی الحجه روز عید قربان است ترتیب بسیار معنا داری است.
وی تصریح کرد: آن عنصری که انسان را برای فداکاری و قربانی کردن عزیزترین سرمایه ها و داشته های ظاهری خود در راه خدا آماده می کند؛ معرفت و شناخت و آگاهی به ساحت ربوبی است.
ادامه مطلب ...
حجةالاسلام علی ذوعلم درباره زبان وادبیات فارسی وهویت اسلامی گفت: فکر نمیکنم سقف هویت ما زبان وادبیات فارسی باشد بلکه ادبیات فارسی ظرف هویتی ماست واین تعبیر متفاوتی است.زبان فارسی پشتوانه عمیق هویتی و وسیله دفاع وسنگر امروزی ماست . باید مقابل هر نوع تعرضی قیام کنیم تدریس درس به زبان انگلیسی هجومی به سنگر هویتی ماست مادر حوزه علمیه حتی یک درس هم به زبان غیر فارسی نداریم.
حجة الاسلام ذو علم عنوان کرد :ما یک پیشینه ایرانی ویک اندیشه اسلامی داریم . ایرانیت نمیتواند مولد اندیشه باشد اما دین ارائه دهنده ادیشه الهی است ما به پیشینه خود افتخار میکنیم حیا،محبت،توجه به دیگران ومسئولیت پذیری جهانی در اندیشه ما وجود داشته وآن هم بخاطر اندیشه دینی قبل از آن است. ذکر این نکته ضروری است که قدیمی ترین کتاب دینی عرفانی یعنی کشف المحجوب به زبان فارسی است.
ذوعلم یاد آور شد: ویژگیهای مطرح شده ناشی از این است که ادبیات ما در آمیخته با حکمت ناب اسلام ومنطق ولایی است در هم تنیدگی صورت ومعنا در ادبیات ودر اسلام وجود دارد در بحث هویت باید به این نکته توجه کرد که مسئله امروز ما در بازار ،مدرسه ودانشگاه همین مسئله است باید بتوانیم از این دلالت ها استفاده کنیم .
وی درپایان صحبتهای خود گفت: اگر سیاست وفرهنگ ما با این مبانی فرهنگی ناب اسلامی پیوند برقرار نکند، تبدیل به یک جسد بی روح میشویم. باید رویکرد خودمان را درهویت خاص کنیم به نظر میرسد اسلام خودش را یک دین تعالی بخش هویت تعریف کرده وبه یک هویت اسلامی گرایش دارد شاهنامه ومثنوی یکی از این مصادیق هستند.
نشست زبان و ادبیات فارسی و هویت اسلامی-ایرانی روز یکشنبه 23 شهریور در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام علی ذوعلم، رئیس پژوهشکده انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دراین باره میگوید: مرحوم آیت الله بروجردی نقطه عطفی در تاریخ حوزههای علمیه ایجاد کرد، در شرایطی که زمینههای اجتماعی مناسبی برای بسط و رشد تفکر اسلام ناب وجود داشت ایشان در بالاترین حد از این ظرفیت استفاده کردند و بنابراین در زمان ایشان حوزههای علمیه با رشد و توسعه کمی توانست خلاء یا کمبود نیروی محقق و مربی دینی را کاهش بدهد و به بسط تفکر اسلامی کمک بکند و هم ایشان در نوع ارتباطات بینالمللی، مذهبی و دینی توانستند یک نگاه فرامذهبی به اسلام داشته باشند و با علمای بزرگ اهل سنت باب مراوده را باز کنند و ضمن تبیین ویژگیهای علمی مکتب اهل بیت به کاهش اختلافات فرقهای کمک کنند و باب تقریب مذاهب و وحدت مسلمانان را باز کنند که این هم حرکت مهمی بود.
علاوه بر اینها آیتالله بروجردی در داخل کشور به بسط و توسعه تفکر دینی و تربیت اخلاقی پرداختند و با اتخاذ تدبیر بسیار عمیق و کارسازی زمینه تحقق انقلاب اسلامی را فراهم کردند. در حقیقت باید گفت که مرحوم بروجردی زیرساختهای لازم برای شکل گیری انقلاب اسلامی را توسعه داده و چهرههای برجسته انقلاب اسلامی که در رأس آنها رهبر فقید انقلاب قرار دارد، در مسیر ایشان را کمک کردند.
چهرههای برجسته یاران امام راحل عموماً از شاگردان مکتب فقهی آیتالله بروجردی بودند و در همان فضای توسعه زیرساختهای لازم برای اشاعه تفکر اسلامی را در مقابله با رژیم پهلوی که در صدد ریشه کن کردن تفکر اسلامی بود، برآمدند بنابراین آیتالله بروجردی بسیار موفق عمل کردند اگر ما بخواهیم دو چهره برجسته را در آن مقطع تاریخی معرفی کنیم که هر کدام در بخشی توانستند با مقابله فرهنگی رژیم پهلوی علیه اسلام مقابله کنند یکی از این چهرهها در حوزه فقاهت آیتالله بروجردی و دیگری در بعد فکری و فلسفی، علامه طباطبایی است.
در نهایت تمرکزی که در دوره آیتالله بروجردی به طور طبیعی در مرجعیت شیعه شکل گرفت عامل رونق حوزه علمیه قم و بسط نگاهی بود که در این حوزه نسبت به اسلام و معارف اسلامی وجود داشت.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی ذوعلم رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره کتاب «ابتذال مرجعیت» نوشته محسن کدیور که در اینترنت منتشر شده است، گفت: حداکثر حرفهای ایشان نظر یک طلبه فاضلی است که هزاران طلبه در سطح ایشان وجود دارد که دیدگاههای دیگری دارند. اما مهم این است که ایشان از یک جایگاه طلبکارانه و با لحنی کاملا سیاسی و نه علمی و پژوهشی به دنبال تخریب یک چهره موثر در جبهه مبارزه با استکبار است. متن گفتگو با این محقق از نظر شما می گذرد.
*کتاب ابتذال مرجعیت که به صورت اینترنتی توسط محسن کدیور منتشر شده با آوردن نقل قول هایی از بعضی از مراجع از جمله آیت الله حسین وحید خراسانی ، آیت الله سید محمد حسین فضل الله و آیت الله موسوی اردبیلی و... مرجعیت آیت الله خامنه ای را زیر سؤال برده، آنرا چگونه ارزیابی می کنید؟
من بحث را از یک مطلب کلان تر و اساسی تر شروع می کنم. اساساً امروزه در مقابله بین دو جبهه استکبار و مبارزه با استکبار، ایران اسلامی در صف مقدم قرار گرفته و علیرغم 35 سال تلاشهای دشمنان به ویژه آمریکا نتوانسته اند این جبهه را دچار ضعف کنند. بلکه این جبهه روز به روز از گستردگی و اثرگذاری بیشتری برخوردار می شود. طبیعتاً در چنین جبهه ای استکبار در پی کشف نقاط قوت طرف مقابل بر می آید و تلاش در شناسایی و هدف قرار دادن آن می کنند از سالهای پیش آنها به این نتیجه رسیدند که عنصر ولی فقیه نقش مهمی در جامعه دارد و چون نتوانستند نقطه ضعفی پیدا کنند که جامعه دچار تردید و تشکیک شود و آنها در زندگی امام و مقام رهبری نتوانستند نقاط ضعفی پیدا کنند پس باید از صلاحیتهای رهبری وارد می شدند که اگر مستقیم وارد می شدند خیلی واضح بود که صلاحیت این موارد را ندارند پس به دنبال افراد ضعیف النفس می گردند تا از طریق آنها به این مبادی وارد شوند.
نتیجه آن نامه استیضاحی بود که در سال 89 نوشته شد که مخاطب آن نامه رئیس وقت خبرگان رهبری بود. در آن نامه نویسنده به صراحت به قبول نداشتن ولایت فقیه و ولی فقیه اذعان می کند که پاسخ عملی آن نامه بی اعتنایی صریحی بود که به آن شد. اما فراتر از این بحث، بحث محتوایی این مجموعه است که من در نوشته ام (کتاب نقد قال) سؤالاتی را مطرح کردم که ایشان تاکنون پاسخی به آن نداده است. بعد از آن امروز ایشان به موضوع مرجعیت رهبری پرداخته که نقد محتوایی آن مطالب کار دشواری نیست، بنده در سال گذشته در مصاحبه ای به نکاتی از آن نقدهایی وارد کردم که ایشان در متنی که به تازگی منتشر کرده تنها به چند نکته حاشیه ای در جواب من پرداخته که به آنها هیچ جوابی نداده است. به عنوان نمونه پیام تبریک آقای منتظری به رهبری در انتخاب ایشان به مقام رهبری در همان سال 1368 است که به هرحال این تبریک به معنای تایید صلاحیتهای غلمی لازم در معظم له بوده است.
اما سؤال اینجاست که چرا این بحث در این مقطع زمانی مطرح می شود؟! از زمانی که مرجعیت مقام معظم رهبری از طرف جامعه مدرسین اعلام شده 20 سال می گذرد در این 20 سال این مطلب توسط چه کسی مطرح شده که اکنون ایشان آن را مطرح می کند؟... آیا هیچکدام از مراجع آنرا حتی تلویحاً مطرح کرده اند؟ برخلاف این ما شاهد بهترین نوع تعامل بین مراجع و مقام معظم رهبری هستیم و تعابیری که برخی مراجع به کار می برند حتی برخلاف عرف سنتی حوزه است و نشان دهنده حمایت قاطع و تایید صلاحیت مقام معظم رهبری است. وقتی مراجع از رهبری به عنوان آیت الله نام می برند نشان دهنده چیست؟ و این نشان می دهد که این مراجع مرجعیت رهبری را صددرصد قبول دارند.