تحجر عبارت است از جمود، ایستایی و گریز از هر چیزی که تازه و نو باشد. تحجر اساساً با روحیه تحول طلبی و نوگرایی انسان، سازگار نیست و بنابراین هیچ کسی این عنوان را برای افکار و رفتار خود نمیپذیرد به همین جهت برچسب تحجر به راحتی میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و تا وقتی شاخصها و عملکردهای روشنی برای آن تعریف نشود، هر کسی میتواند هر کس دیگر را متهم به تحجر نماید.
اساساً این مشکل در مباحث اجتماعی دامنگیر ماست که بدون تحلیل و
تعریف دقیق از اصطلاحات و واژهها، به کاربرد آنها میپردازیم و
فضای ذهنی جامعه را دستخوش تزلزل و ابهام میسازیم. آیا هرگونه
پایبندی به افکار، رفتارها و ارزشهای معقول و منطقی، که از گذشته
جامعه به ارث رسیده است تحجر به شمار میآید؟ آیا صرف اینکه چیزی
از گذشته به ما رسیده است آن را بی ارزش میسازد؟ در این صورت هیچ
جامعهای نمیتواند به فرهنگ خود پایبند باشد و بدان افتخار کند!
اسلام ـ به عنوان خاتم ادیان و دین کامل و جامع ـ سرمایه معنوی و
ارزشمند جامعه ما است که البته در چهارده قرن قبل ریشه دارد. آیا
شایسته است که این سرمایه را به این علت که در گذشته ریشه دارد
از زندگی امروزمان حذف کنیم؟! در اسلام، اجتهاد پیش بینی شده تا در
چارچوب اصول و ارزشهای ثابتی که گذر زمان اعتبار آن را مخدوش
نمیکند، بتوان روشهای نو آمد را به کار گرفت و از تحول و نوگرائی
برای پیشرفت و تکامل بهره برد. اجتهاد، استنباط و دریافت روشمندانه
احکام الهی است که علاوه بر استفاده از قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) و
اهل بیت، عقل را نیز به عنوان یکی از منابع دینی، معتبر میشمارد.
اعتبار عنصر عقل و نقش زمان و مکان در اجتهاد، اساساً اجازه نمیدهد
که نهاد روحانیت و حوزههای علمیه در دامن تحجّر فرو غلتد و به دام
جمود گرفتار آید.
روحانیت به عنوان یک نهاد دینی و پایدار، قطعاً مفسّر و مبلغ و
منابع ارزشها، اندیشهها و چارچوبهای اسلامی ترسیم شده توسط پیامبر
اکرم(ص) و اهل بیت گرامی اوست. اما این کار نه تحجّر تلقی میشود و
نه با پیشرفت و نو آوری و خلاقیت منافات دارد. میتوان گفت از آنجا
که اسلام دین همه انسانها و همه زمانها است در هر زمانی و برای هر
نسلی پیامهای شیرین جذاب، تعالی بخش و هدایت کننده دارد که
روحانیت، با پژوهش و اجتهاد، این پیامها را درقالبها و تبیینهای نو
استنباط و به جامعه ارائه میکند. البته هیچ مسلمانی، از مجتهدان و
عالمان این انتظار را ندارد که دین خدا را تغییر دهند و به
خواستههای حقیر و پست دنیا گرایان عمل کنند! آن گونه که کفار زمان
پیامبر اکرم(ص) از آن حضرت میخواستند که یا قرآن دیگری برایشان
بیاورد و یا مطالب همین قرآن را تبدیل به مطالبی کند که خواست
آنان را تأمین نماید.
بنابراین روحانیت ضمن اینکه از اسلام ناب و حقیقی باید دفاع و
پاسداری کند. اما این رسالت هرگز مستلزم تحجر و جمود نیست و این
گمان، که دفاع از هر چیزی که متعلق به سنّت باشد، متحجرانه و
واپسگرایانه است، تلقی و گمان صحیحی نیست و حکایت از سطحی نگری و
بی توجهّی به مفاهیم درست این واژهها دارد.