حجتالاسلام ذوعلم استاد حوزه و دانشگاه گفت: مجموعه محدودی در جامعه ما وجود دارند که برای خود این ماموریت را تعریف کردهاند که نوعی چالش فرهنگی ایجاد کنند، ما باید خصوصا در دستگاههای فرهنگی بسیار مراقبت داشته باشیم.
حجتالاسلام ذوعلم پیشتر مدیرکل طرح و برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشاور برنامهریزی و آموزشی وزیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و اکنون نیز رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. به بهانه نامگذاری سال 93 با عنوان «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» با این استاد حوزه و دانشگاه گفتوگو داشتیم که بخش نخست چندی پیش منتشر شد و در بخش اخبار مزتبط قابل دسترسی است، اینک بخش دوم آن میآید:
*تسنیم: برخی جریانها در کشور هستند که نقطه مرکزی دیدگاه آنها، بحث تعامل با غرب است. این که رهبر انقلاب به مقوله فرهنگ اصالت میدهند، به نظر میرسد که به این تعامل و تاثیرگذاری میاندیشند و قصد دارند با تاکید بر اصالت فرهنگ، تاثیر فرهنگی غرب را به حداقل برسانند. به نظر شما فرهنگی که ما باید روی آن دست بگذاریم چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
واقعیت این است که هر نوع نگاهی که مبتنی بر این گفتمان است که مسیر توسعه ما باید همان مسیر توسعه غرب باشد و اساسا ادبیات ما و معانی واژگان ما هم باید برگرفته از همین نوع نگاه باشد، این نگاهی ارتجاعی است، کسانی هم که این نوع گرایش را دارند قطعا نگاهشان درست نیست. به خاطر اینکه ما در دهههای قبل این مسیر را پشت سر گذاشتیم، ببینید جامعه ما در آستانه انقلاب اسلامی بر اساس همان دیدگاه غربی در بُعد توسعه حرکت میکرد، که نگاهی نارسا و چالش برانگیز بود. انقلاب اسلامی در واقع نوعی مقابله و مواجهه با همان دیدگاه غربگرایانه بود. در تجربه عینی هم امروز میبینیم که خود غرب هم درگیر پیامدهای نامطلوبی است که نتیجه توجه یکسویه به توسعه بوده است.
در کشورهای پیرامونی غرب هم کسانی که نسخههای غربی را استفاده کردهاند، نتوانستند به موفقیت دست پیدا کنند و گاهی همین نسخهها روی هم انباشته شده و جوامع را با بحران مواجه کردهاند.
*تسنیم: وظیفه نخبگان ما در مقابل این جریان چیست؟ به نظر میرسد نیازمند کارهای بنیادیتری در این حوزه هستیم؟
بله، این اعتقاد را نباید در حد شعار بیان کرد و رد شد، طبعا نخبگان ما باید تبیین کنند که مسیر توسعه غربی برای ما نمیتواند نسخه مطلوبی باشد و اینکه ما به هر حال باید با مبانی دینی و نگرش توحیدی و اسلامی خود به این مقولات نگاه میکنیم و البته از تجربیات غرب هم استفاده میکنیم، آنجایی که تجربه درستی در غرب وجود داشته باشد حتما آن را اقتباس خواهیم کرد.
اما به هر حال مبنای فکری خود ما که همان اسلام است، باید مبنای نظری ما قرار بگیرد. بحث تبیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هم روی همین مبنا قرار گرفته است. منظور این نیست که ما با غرب تعامل نداشته باشیم، حتی در خود سیاستهای اقتصاد مقاومتی هم بحث برونگرایی اقتصادی و تعامل با پیرامون وجود دارد و لذا این حرف قطعا به معنای بستن هر گونه راه تعاملی با جهان نیست.
*تسنیم: به نظر میرسد فرهنگِ اقتصاد از آن مقولاتی است که بسیار باید روی آن دست گذاشت. بویژه که با طرح موضوع اقتصاد مقاومتی ما نیاز اساسی را به فرهنگ در حوزه اقتصاد احساس میکنیم. مبنای این ایده به نظر شما چیست؟
نسخهای که ما باید روی آن تامل کرده و به آن برسیم نگاه معنوی به اقتصاد است، همان نگاهی که در قرآن کریم به نحو بسیار قوی مطرح میشود، یعنی کسی که سرمایهگذاری کرده و در کار تولید مشارکت میکند، در حقیقت مشغول کاری الهی شبیه صدقه است. این کار، ثواب و جلب توجه رضایت الهی است، چرا که دنیا مزرعه آخرت است و همه این ظرفیتهای دنیایی برای رشد معنوی انسانها و توجه به حیات جاودانه و مقوله آخرت مهم است.
اتفاقا در جامعه ما اگر این دیدگاه رشد پیدا کند ( نه اینکه وجود نداشته باشد، اما باید آنرا رشد دهیم) در این صورت عزم ملی و حوزه ملی در عرصه اقتصاد میتواند تامین شود. یعنی کسی که مومن و معتقد به مبانی اسلامی است و روی مبانی اسلامی هم پافشاری دارد، اگر این دریافت و تلقی را خوب درک کند و کار اقتصادی را هم در مسیر پاداش الهی ببیند، خود به خود حضور قویتر و فعالتری در این عرصه خواهد داشت، یعنی در هر جایگاهی که قرار داشته باشد به بهینهسازی فرآیندهای رشد اقتصادی، بهرهوری و صحت عمل در عرصه اقتصاد توجه بیشتری خواهد داشت، طبیعتا در این شرایط کیفیت محصولات ما ارتقا پیدا خواهد کرد و میتواند در رقابتهایی که در سطح جهانی وجود دارد، مطرح شود.
همچنین با این شرایط هزینههای تولید کاهش خواهد یافت و بسیاری از مشکلات ما حل میشود. اینها نکاتی است که هم در سیاستهای اقتصاد مقاومتی و هم در بیانات مقام معظم رهبری روی آنها تاکید شده است، همه اینها مبتنی بر همین نگاه الهی اقتصاد است، نگاهی معنوی به اقتصاد.
*تسنیم: نگاه ابزاری به فرهنگ چیزی است که ممکن است پای ما را به ورطه «شوخی با فرهنگ» بکشاند که رهبر انقلاب هم بر آن دست گذاشتند. نگاه ابزاری فرهنگ را به شکل یک امر فانتزی و غیرضروری معرفی میکند و متاسفانه در جامعه ما هم ایجاد شده. در حالی که بر مبنای آرمان انقلاب اسلامی همه چیز در مقوله فرهنگ میگنجد و انقلاب ما اساسا انقلابی فرهنگی بوده است. اینطور نیست؟
همینطور است. نگاه ما به فرهنگ، نگاهی ابزاری نیست، گاهی نگاه غربی به فرهنگ در جامعه ما مطرح میشود، این نوع نگاه، تلقی ابزاری از فرهنگ است که برای رشد لذتگرایی و تامین غرایز انسانها، پر کردن اوقات فراغت و از این قبیل مسائل است، در حالی که فرهنگ به معنای باورها، اعتقادات، خلقیات، ارزشها و... است و در نگاه دینی ما محور و مبنای حرکت انسانها تلقی میشود.
در این معنا ما فرهنگ را از اقتصاد جدا نمیکنیم، زیرا اینها تفکیکناپذیر هستند، ولی از نظر ارزشی و جایگاه آرمانگرایانه قطعا در یک نگاه کلان و بلندمدت اهداف فرهنگی جایگاه برتری در نسبت با اهداف اقتصادی دارند.
همچنین بُعد خودباوری ملی و تامین عزت اجتماعی و به دست آوردن جایگاه درست در سطح جهانی و... همه از مقولات فرهنگی هستند نه اقتصادی. به همین خاطر در عرصه توجه به فرهنگِ اقتصاد ما فرهنگ را باید با این معنا ببینیم نه به معنای ابزارها و قالبهایی که لذتجویی انسانی را در نگاهی فردگرایانه و مادی تامین میکند. این نگاه اگر وجود نداشته باشد ممکن است به سمت نوعی ارتجاعی برویم که قبل از انقلاب هم در جامعه ما وجود داشت. عدهای هم ممکن است بدون توجه به چنین بحثهایی، در راستای جا انداختن نگاه غربی مطرح کنند.
به هر حال نمیشود انکار کرد که مجموعه محدودی در جامعه ما وجود دارند که برای خود این ماموریت را تعریف کردهاند که نوعی چالش فرهنگی ایجاد کنند، ما باید خصوصا در دستگاههای فرهنگی بسیار مراقبت داشته باشیم، گاهی نفوذ تفکر و اندیشههای غربی و رسوبات این فرهنگ مشکلساز میشود؛ یعنی کسانی با همین رسوبات میخواهند فرهنگ ما را به آن سمت سوق بدهند و این نیاز به مراقبت دارد.
انتهای پیام/