آسیبشناسی نهاد روحانیت تنها در ارتباط با انقلاب اسلامی مطرح نشدهاست، بلکه میتوان گفت از زمان شکلگیری طبقهای موسوم به روحانیون یا علمای شیعی در ابتدای دوران غیبت کبری، بحث تامل در راستی و درستی افراد و دستگاههای مربوط به تحقیق، تعلیم و تبلیغ علوم دینی مطرح بودهاست. پیدایش احیاگران بزرگی چون شیخ طوسی، وحید بهبهانی و شیخمرتضی انصاری نیز در راستای درستنگاهداشتن مشی اهالی علوم دین مورد توجه قرار میگیرد. اما در دورههای اخیر، جنبش تنباکو به رهبری میرزایبزرگ، پای روحانیت را به عرصه قدرت سیاسی کشانده و پس از قرنها تقیه و تعطیل، اصلاحات بزرگ اجتماعی و سیاسی را در سرلوحه وظایف روحانیون شیعه قرار داد. از همینجا بود که قدرت سیاسی نامکشوف در مرجعیت و روحانیت شیعه، بر قدرتهای استبدادی و استعماری آشکار گشت و حوزههای دینی مورد دسیسه آنها قرار گرفت. وقوع انقلاب مشروطیت موضوع روحانیت سیاسی شیعه را برای استعمارگران جدیتر ساخت و آنها را به هزارگونه نامردمی وادار نمود تا ضربه خود را بر این نهاد کارساز و ریشهدار وارد سازند که البته در این راه موفق بودند و علاوه بر شهید، مسموم و منزویکردن زعمای بزرگ دینی، شور اصلاحگری و مجاهده را در میان روحانیون خاموش کرده و حوزهها را به متارکه و انزوا کشاندند. اما انقلاب اسلامی که مقدمات بسیاری برای تحقق آن صورت گرفته بود، جبران همه صدمات و لطمات پیشین بود و به قول حضرت امام(ره) فلسفه عملی تمامی فقه یعنی حکومت را برای روحانیون فراهم کرد.
روحانیت شیعه با تحمل سالهایی مرارتبار و پر از رنج و محنت و پریشانی، موفق به براندازی کامل و نهائی نظام ستمپیشه و وابسته شاهنشاهی گردید و با تکیه بر مبارزه عمومی مردم، نظام سیاسی مبتنی بر دیانت و فقاهت را پیافکند و اکنون سومین دهه از روزگار حکومت ارزشمند اسلامی را پشت سر میگذارد.
ولی فتنهها و دسیسهها، کژرویها و کژاندیشیها، سایه به سایه انقلاب و پدیدآورندگان آن، پیش آمده و تا هماکنون نیز پیرامون آن را فراگرفته است و راحتی خیال در عصر زمامداری بیم آن را به وجود آوردهاست که ایبسا فرصتی برای دشمنان ایجاد کند تا ضربهای فرود آورند. در عالم ورزش، قدرت با سلامت عجین است اما در دنیای سیاست قدرت با تباهی همزاد و همراه میباشد و هر لحظه ممکن است که با ایجاد نخوت راه تباهی را بر زمامداران و اقتداریافتگان بگشاید.
از همین منظر است که امامخمینی(ره) را یکی از اصلاحگران بزرگ حوزههای علمیه و بلکه بزرگترین آنها باید دانست و در کردار و گفتار مصلحانه او درباب حوزهها و روحانیون تعمقی به شگرفیِ هرچهبیشتر نمود. منشور روحانیت که پیامی طولانی به روحانیون سراسر کشور از سوی حضرت امام در واپسین ماههای زندگانی ایشان است، یکی از مهمترین پیامهای ایشان و نیز از مهمترین منشورهای چندساله انقلاب به شمار میآید که بهنوعی باید آن را فصلالخطاب آسیبشناسی حوزههای دینی دانست. مقاله حاضر به تشریح و تبیین این پیام تاریخی و شگفت میپردازد.
گذشت زمان، بسیاری از حوادث، دیدگاهها و نظریات را کهنه و کمرنگ میسازد و نگاهی به فرازونشیبهای تاریخی نشان میدهد که بخش بزرگی از رویدادها و تحولاتی که در زمان خود از جایگاه موثر و دامنه گستردهای برخوردار بودند، بهتدریج از محل توجه و اعتبار ساقط گردیده و در زیر غبار گذر زمانه، بیرنگ و بیاثر شدهاند. با اینوجود، البته رویدادها و دیدگاههایی نیز یافت میشوند که نهتنها چنین تاثری را از گذشت زمان نمیپذیرند، بلکه هر روز بیشازپیش، نقش واقعیشان هویدا میگردد و در محک تجربه نسلها و عصرهای بعد، جایگاه و اهمیت آنها هرچه بیشتر تثبیت و روشنی مییابد. گذشته از پیامهای آسمانی و حقایق بلندی که از طریق وحی در اختیار انسانها قرار گرفته و پس از سدهها و هزارهها، همچنان مخاطبان بیشتری یافتهاست، بودهاند فرزانگان برجسته بشری که دیدگاهها و آموزههای آنان نیز کموبیش از غبار کهنگی مصون ماندهاست. یکی از این فرزانگان که نسل ما از توفیق درک حضور او برخوردار شد و سرمشقهای فراوانی از او آموخت، حضرت امامخمینی(ره) است. او پایهگذار چرخشی عمیق و گسترده در جان و جهان ما بود و حجاب ضخیم ناشی از تحریف و تحجر را از چهره نورانی اسلام ناب برگرفت و ریشههای کهن ظلم و ظلمت را در پرتو احیاء دین حق در جامعه ما برکند و پیام بعثت خاتم(ص) را برای جهان معاصر بازخوانی کرد. حقیقتا برخی از پیامها و آموزههای حضرت امام(ره)، چنان پرنکته و عمیق است که امروز، اعتبار و ارزش آنها اگر افزایش نیافته باشد، قطعا کاهش هم نیافتهاست. اما غفلت و عبور سطحی از این پیامها و آموزهها و دچارآمدن نخبگان و اندیشمندان به روزمرگیها و هیاهوهای معمول و متداول، مجال تامل و درنگ در آنها را از جامعه سلب میکند و اجازه نمیدهد که حکمت الهی و چارهساز آن فرزانه بینظیر معاصر، در متن ذهن و زندگی ما نهادینه و ریشهدار گردد. ازاینرو بازخوانی و بازکاوی اندیشههای امام راحل از خلال این پیامها و تحلیلها، امری ضروری بهنظر میرسد؛ چراکه زمانه ما سخت بدان نیاز دارد و تلاش برای کاربردیکردن این اندیشهها، میتواند راه شکلگیری و بازآفرینی تمدن نوین اسلامی را هموار سازد.
سوم اسفند ماه سال۱۳۶۷، تاریخی است که در ذیل یکی از پیامهای مهم و پرنکته امام(ره) و در کنار امضای ایشان مشاهده میشود. به قطع نمیتوان گفت که صدور این پیام در این تاریخ معین، اتفاقی بوده یا حسابشده، اما بههرحال ولو اتفاقی هم بوده باشد، اتفاق جالبی بهنظر میآید؛ چراکه از سویی در سوم اسفند (حوت) ۱۲۹۹٫ش بود که دور جدیدی از دخالتهای بیگانگان در سرنوشت جامعه و کشور ما رخ داد، که با شیوهای نو و در پوشش اقدام برای تامین امنیت و پیشرفت کشور، با طراحی دولت بریتانیا و کارگزاران داخلی آن در قالب یک کودتا شکل گرفت و به استقرار دیکتاتوری پهلوی ها و انزوای فرهنگ ملی و ارزشهای الهی ما انجامید و ازسویدیگر، محتوای اصلی این پیام نیز بهگونهای عوامل و شرایط فکری، سیاسی و اجتماعیای را مورد بازکاوی و ریشهیابی قرار میدهد که درواقع زمینهساز وقوع این رویداد شوم در سوم حوت آن سال (۱۲۹۹٫ش) به شمار میآیند. لذا میتوان گفت این پیام، هشداری برای پیشگیری از تکرار چنان رویدادی در آینده دور یا نزدیک این مرز و بوم بودهاست.
مخاطب این پیام، «روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات» هستند؛ یعنی همان قشری از جامعه که گرچه ریشه در تاریخ هزاروچهارصدساله پس از اسلام دارند، اما کنارهگیریِ بخش عظیمی از آنها از عرصه سیاست و جامعه و فقدان یا ضعف احساس وظیفهای جدی دراین عرصه ــ در اندازهها و سطوح متفاوت ــ میدان را برای تاختوتاز حاکمان قلدرمآب و نفوذ بیگانگان فراهم ساخت. حضرت امام(ره) پیام خود را در تاریخی صادر میکردند که حدود هفتادسال از آن توطئه شوم حوت۱۲۹۹ میگذشت اما صرفا پس از سپریکردن دورانهای سخت و دشوارِ خودسازی، تجربه و تلاش مبارزاتی و اجتماعی بود که حاکمیت مردمی و دینیِ برخاسته از انقلاب در جامعه قابلیت استقرار یافت و ریشههای استبداد داخلی و نفوذ استعماری بیگانه برکندهشد و لذا جهتگیری پیام امام بسیار حسابشده و آگاهانه مینماید؛ چراکه قشر مخاطب این پیام و نیز جامعه، اگر به غفلتها و آسیبهایی که این قشر در معرض آن هستند توجه نکنند، چهبسا بازهم زمینههای اجتماعی و فرهنگی توطئههایی از نوع کودتای سیاه۱۲۹۹ فراهم شود و حاصل همه مجاهدتها، شهادتها و افتخارآفرینیهای روحانیت و حوزهها، به مصادره دیگران درآید و مسیر استقلال، آزادی، مردمسالاری دینی و پیشرفت همهجانبه کشور، دچار تحریف و انحراف گردد. درواقع، بیان امامخمینی(ره) که تصریح میکنند «حال بحث این است که برای جلوگیری از تکرار آن حوادث تلخ و رسیدن به اطمینان از قطع نفوذ بیگانگان در حوزهها چه باید کرد؟»، این حدس را تقویت مینماید که انتخاب سوم اسفند برای صدور این پیام، چندانهم اتفاقی نبودهاست.
این پیام را میتوان چکیده تحلیل و دیدگاه امام(ره) درباره روحانیت و حوزهها و نیز حاوی فهرست دغدغهها و نگرانیهای ایشان درباره این قشر موثر جامعه دانست؛ کماآنکه بهدرستی نیز عنوانِ «منشور روحانیت» به خود گرفت و در عداد مهمترین پیامهای امام درآمد. امام در این پیام آخرین توصیهها و هشدارها را به نسلهای آینده حوزهها و روحانیت ابلاغ میکند و حاصل تجربیات طولانی و دشوار خود را در برابر گرایشها و لایههای انحرافی، وابسته، متحجر و مقدسنمای حوزهها در اختیار آنان قرار میدهد. در آن زمان هیچ تصور نمیشد که در فاصله صد روز پس از صدور این پیام، امام بزرگوار رحلت خواهد کرد و دشوارتر از آن، پیشبینی این احتمال بود که یک ماه پس از صدور این پیام، قائممقام رهبری عزل گردد. در حقیقت حضرت امام(ره) برای پیشگیری از وقوع آسیبهای پیشبینیشده در این پیام، اقدامِ بهظاهرتلخی را انجام میدهد تا تضمینی برای حفظ و سلامت آینده نظام و جهتگیریهای اصولی و انقلابی آن باشد. ضمن آنکه در همان زمان نیز انتشار این پیام بسیار مهم تلقی شد و همچون پیام امام به گورباچف و حکم امام درباره سلمان رشدی ــ که در فاصله کوتاهی پیش از صدور این پیام صادر شده بود ــ بازتاب گستردهای یافت و مورد توجه و تحلیل نخبگان و آگاهان جامعه قرار گرفت.
بهنظر میرسد جز بخشهایی از این پیام که ناظر به اهمیت و نقش دفاع مقدس و دوران هشتساله جنگ تحمیلی است و در آن شرایط ذکر این مسائل برای رفع ابهامها و ازبینبردن برخی تردیدها و تشکیکها درباره عملکرد نظام در این عرصه ضرورت مییافت، بخش مهم و اصلی پیام همان است که هنوز بهدرستی و عمیق خوانده نشده و مخاطبان اصلی آن، (روحانیون و حوزه) توجه بایستهای را که انتظار میرود بدان مبذول نداشتهاند.
مخاطب رسمی این پیام، حوزههای علمیه و روحانیت است ولی مراکز و دستگاههای فرهنگساز و رسانههای موثر ــ که در آگاهیبخشیدن و ارتقاء قدرت تحلیل اجتماعی و فرهنگی جامعه نقش بیبدیلی ایفا میکنند ــ نیز در شمار مخاطبان این پیام قرار میگیرند؛ چراکه بدون تصحیح و تعمیق نگرش جامعه نسبت به روحانیت و رشد باور و اطمینان تودههای مردم، به ویژه نسل آینده، به این پایگاه اصیل و استوارِ اسلام ناب و نیز بدون تقویت قدرت تشخیص سره از ناسره و روحانی اصیل از روحانینما در آحاد جامعه، هرگز نمیتوان زمینههای آسیبها و نگرانیهای مذکور در این پیام را از میان برداشت. به تعبیر امام(ره)، «گرچه کار مشکل است، ولی چاره چیست؟ باید فکری کرد» و همه نهادها، دستگاهها و شخصیتهایی که موظف به چارهاندیشی برای رفع کاستیها و آسیبها هستند، قاعدتا در شمار مخاطبان این پیام به حساب میآیند.
نکات اصلی و محوری پیام
الف ــ جایگاه و نقش علمی و اجتماعی روحانیت:
یادآوری نقش برجسته حوزههای علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع، نخستین محور مهم این پیام میباشد که این یادآوری، درواقع پاسخی است به یک پرسش مهم مبنی بر اینکه ضرورت و کارکرد نهاد روحانیت و حوزههای علمیه چیست و چه عوامل و دلایلی استمرار این نهاد دینی را توجیه و تبیین میکند؟ در این راستا، حضرت امام (ره) به جایگاه و نقش بارز حوزههای علمیه در عرصه علمی و اجتماعی ــ البته به اجمال و اختصار ــ اشاره میکنند: «تردیدی نیست که حوزههای علمیه و علماء متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع، مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجرویها بودهاند. علماء بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند. اگر فقهاء عزیز نبودند معلوم نبود امروز چه علومی بهعنوان علوم قرآن و اسلام و اهلبیت علیهمالسلام به خورد تودهها داده بودند. جمعآوری و نگهداری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین علیهمالسلام و ثبت، تبویب و تنقیح آنان . . . کار آسانی نبودهاست.»
ایشان ضمن اشاره به دشواریهای فراوان و امکانات اندکی که برای این مجاهدت و تلاش علمی فراهم بوده، شاخههای متعدد علمی ــ فقه، فلسفه، ریاضیات، نجوم، اصول، کلام، حدیث، رجال، تفسیر، عرفان، ادبیات و . . . ــ را که حوزههای علمیه و علماء متعهد بدان پرداختهاند نام میبرند و نتیجه میگیرند که طریقه علمای سلف برای بررسی عمیق و همهجانبه علوم اسلامی باید استمرار یابد.
جایگاه و نقش اجتماعی روحانیت مساله دیگری است که حضرت امام(ره) به آن میپردازند: «صدها سال است که روحانیت اسلام تکیهگاه محرومان بوده است . . . آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارتها و تلخیهایی متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخمزبانها، شهداء گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نمودهاند . . . در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی علمای اسلام اولین کسانی بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است . . . علماء اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایهداران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند . . . روحانیتٍ متعهد، به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتی نداشته و نخواهد داشت.»
باتوجه به همین نقش و جایگاه علمی و اجتماعی است که به تعبیر امام(ره): «راستی اگر کسی فکر کند که استعمار، روحانیت را با اینهمه مجد و عظمت و نفوذ، تعقیب نکرده و نمیکند، ساده اندیشی نیست؟»
ب ــ افشاء و طرد روحانیون وابسته و متحجر:
توجه و تاکید بر نقش برجسته و جایگاه موثر حوزههای علمیه و روحانیت، مانع از آن نیست که واقعیتهای تلخ و جریانهای منحرف و یا اشخاص وابسته به بیگانگان که در میان حوزهها و روحانیان نفوذ میکردهاند، نقد و طرد شوند و لذا حضرت امام(ره) پس از بیان ویژگیهای مثبت و خدمات شایان روحانیت، میگویند: «البته این بدان معنی نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم؛ چراکه روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند در حوزههای علمیه.» درواقع باید گفت: امام راحل(ره) و دیگر چهرههای برجسته و شاخص عرصههای دانش، مجاهدت و پارسایی ــ که همواره نمادهای حقیقی حوزهها و روحانیت بودهاند ــ بیش از دیگران به تبیین و افشای نقش مخرب و بازدارنده جریانهای انحرافی و اشخاص منحرف در مراکز حوزوی و کسوت روحانیت پرداختهاند و با تعابیر تند و صریح، حساب آنان را از حوزهها و روحانیت اصیل و متعهد جدا کردهاند. در این پیام نیز این تفکیک و تبیین بهصراحت مورد تاکید قرار گرفتهاست؛ زیرا به همان اندازه که روحانیت پاکباخته و پارسا در هدایت مردم و حراست از کیان استقلال و سربلندی جامعه نقش داشته است، کژاندیشان، سادهلوحان و منحرفانِ روحانینما هم در انحراف تودهها و بازکردن راه مستبدان و استعمارگران ــ به عنوان یک آلت و ابزار ــ تاثیر منفی و تخریبی داشتهاند. ازهمینرو، هشدار امام(ره) را باید جدی گرفت و از سوءاستفادههای پیچیده و حسابشده از عنوان و سلک روحانیت ــ برای نفوذ در جامعه و فریب مردم ــ غافل نشد؛ چراکه دشمن شکستخورده، با هوشیاری و حیلهگری درصدد جبران شکستهای خویش است و برای این منظور، سنگرهای مقاوم و قدرتمند جامعه را بیشازهرچیز هدف قرار میدهد: «آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خوردهاست، از هیچ قشر دیگر نخوردهاست . . . ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدسمآبی و دینفروشی عوض شدهاست. . . .»
امام با ذکر نمونههایی از نفوذ بیگانگان در ذهنیت و فرهنگ حوزهها، مهمترین حرکت استعماری را القاء شعار جدایی دین از سیاست میدانند و هشدار میدهند که این حربه در حوزه و روحانیت تااندازهای کارگر شدهاست: «هنوز حوزهها به هر دو تفکر آمیختهاند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست، از لایههای تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند.»
دشمنان اسلام و روحانیت، گاه نعل وارونه هم میزنند و در قالب دفاع از دین و روحانیت و برای حمایت از روحانیان متخلف و منحرف، گاه نظام را متهم میکنند که به روحانیت امتیاز میدهد و گاه نیز آن را متهم میکنند که آبروی روحانیت را میبرد! لذا حضرت امام(ره) هوشیارانه میگوید: «بااینکه در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیرآن امتیازی نیست، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوشسابقه یا بدسابقه برخورد شرعی و قانونی میشود، فورا باندها فریاد میزنند که چه نشستهاید جمهوری اسلامی میخواهد آبروی روحانیت را ببرد. اگر احیانا کسی مستحق عفو بوده و بخشیده شود تبلیغ میکنند که نظام به روحانیت امتیاز بیجا میدهد.» ایشان وجود جریانهای انحرافی و اشخاص منحرف را «نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزهها» میدانند و ضمنا برخورد واقعی با این خطر را «بسیار مشکل و پیچیده» ارزیابی میکنند، اما نهتنها روحانیان، بلکه مردم را هم برای پیشگیری از سوءاستفادهها، به «مواظبت» فرامیخوانند.
ویژگیهای برجستهای که در این پیام برای روحانیان اصیل، متعهد و وظیفهشناس برشمرده شده، باید ملاک و شاخص تشخیص و تفکیک اشخاص منحرف از جریان اصلی و اصیل حوزهها و روحانیت قرار گیرد: قناعت، شجاعت، صبر، زهد، عدم تعلق به تجملات دنیا، عدم وابستگی به قدرتها، احساس مسئولیت در برابر تودهها، پرهیز از تقدسنمایی و تحجرگرایی، احاطه به مسائل زمان و آشنایی با مسائل سیاسی، بصیرت و توجه به حیلهها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان و همچنین پایبندی و وفاداری به سیره علمی و عملی سلف صالح و فقه جواهری و . . . . از دیدگاه حضرت امام(ره) جریان اصیل روحانیت همواره از این ویژگیها برخوردار بوده و همین عامل توانسته است نقش و تاثیرگذاری روحانیت را در طول تاریخ تشیع، به نقشی بیبدیل تبدیل سازد. لذا اکنون و در آینده نیز باید همین ویژگیها سرمشق عملی حوزههای علمیه برای استمرار و تعمیق جریان علمی و تربیتی حوزهها باشد؛ تا آینده حرکت سرنوشتساز انقلاب اسلامی و سلامت نظام جمهوری اسلامی تضمین و تامین گردد و رگهها و لایههای انحرافی، وابسته، تحجرگرا و سادهلوح نتوانند جایگاه اصلی روحانیت را در جامعه اشغال نمایند.
ج ــ آسیبها و چالشها:
بخش اساسی و عمده پیام، درواقع به یادآوری و هشدار نسبت به آسیبها، اشکالات و آفاتی میپردازد که حوزهها و روحانیت اصیل و متعهد، باید نسبت بهآن هوشیار و حساس بوده و ضمن پرهیز خود از این آسیبها مراقب نفوذ برخی دیدگاهها و تلقیهای نادرست به ذهن و فرهنگ حوزهها و بهویژه طلاب جوان باشند. برخی از این موارد، چالشهایی است که چهبسا در قالبهای فریبنده و دنیاپسند و یا به بهانههای مقدسمآبانه مطرح میشود، در حالیکه غایت آنها تهدید روحانیت است.
این آسیبها و آفتها ــ که بهصراحت در متن این پیام به آنها اشاره شده ــ به قرار زیر میباشد:
۱ــ غرقشدن حوزهها در احکام فردی و عبادی و غفلت از احکام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اسلام.
۲ــ پذیرفتن تز عدم دخالت روحانیان در سیاست.
۳ــ تلقی منفی درباره زیرکی، کاردانی و سیاسیبودن عالمان و روحانیان.
۴ــ تقدسنمایی و فضیلتشمردن ظواهر و مظاهرِ گوشهنشینی و انزوای اجتماعی.
۵ــ فاصلهگرفتن از دانشها و علوم غیررایج در حوزهها از قبیل فلسفه، عرفان، یادگیری زبان خارجی و. . . و حتی کفرشمردن این شاخههای علوم. (که خوشبختانه امروز این مصادیق در جو غالب حوزهها مطرح نیست، ولی اصل مساله در مصادیقی متفاوت با دورانی که امام(ره) از آن یاد میکنند، در برخی سطوح و لایهها، همچنان وجود دارد.)
۶ــ سرایت تفکر اهل جمود به طلاب جوان حوزهها. با توجه به اینکه امام(ره) هنوز حوزهها را آمیخته به هر دو تفکر ــ تفکر ناب دینی و تفکر متحجرانه ــ میداند، این آسیب را جدی و تهدیدکننده ارزیابی مینماید؛ که البته تاحدودی در برخی سطوح ترمیمیافته، اما هنوز کماکان در اشکال و قالبهای گوناگون خود را نشان میدهد.
۷ــ اختلاف در میان روحانیان متعهد و اصیل، در قالب جناحبندیهای سیاسی و یا در میان طلاب جوان و روحانیون پرسابقه.
از دیدگاه امام، گرچه اختلاف سلیقه، نقد و اشکال به عملکردها و مدیریتها و. . . اشکالی ندارد و چهبسا مفید و اجتنابناپذیر هم باشد، ولی درعینحال نباید صف واحد روحانیان انقلابی و اصیل را دچار شکاف نماید؛ چراکه دراینصورت زمینه را برای توفیق دشمن فراهم خواهد کرد.
۸ــ نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزهها.
۹ــ فراموشکردن و غفلت از اهداف کلی و بلندمدت و محصورشدن در امکانات موجود، بهخاطر محدودیتها و شرایطی که تحقق آن آرمانها و اهداف را در ظرف زمانی موجود غیرممکن نشان میدهد.
۱۰ــ توجه به نتیجه و عدول از تکلیف. به تعبیر امام(ره) «همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفهایم، نه مامور به نتیجه».
گرچه این نگاه ــ به معنی درست و دقیق آن ــ در کل جامعه و بهویژه در مدیران و مسئولان باید ریشهدار و نهادینه گردد، ولی برای روحانیان و حوزهها که عهدهدار تربیت دینی و هدایت فکری جامعهاند، تضعیف این اصل آفتی مهم شمرده میشود و روحانیت اصیل را دچار مصحلتاندیشیهایِ نابجا میسازد.
۱۱ــ عدم باور و اعتماد به مسئولان و مردم و نیز تلقی جداشدن مردم از روحانیان متعهد و اصیل و یا ناتوانی مسئولان انقلابی و متعهد.
۱۲ــ فراموشکردن خیانتها و انحرافات فکریِ کسانی که به ظاهر «عقلای قوم» تلقی میشوند و سادهاندیشی درباره جریانها و اشخاص منحرف، که زمینه نفوذ آنان را فراهم خواهد ساخت.
۱۳ــ اعتماد به گروههای سیاسی و لیبرالها. . . که نه دغدغه احکام و ارزشهای الهی، بلکه انگیزه قدرتطلبی و اندیشههای انحرافی، جهتگیریهای اصلی آنان را تشکیل میدهد.
۱۴ــ تاثیرپذیری از القائات روحانینماها و مقدسمآبها که با بزرگنمایی برخی اشکالات یا تکرار برخی شایعات، اصلِ نظام را زیر سوال میبرند و آب به آسیاب دشمن میریزند. (این، یکی از ابعاد همان آسیبی است که استاد مطهری(ره) بهعنوان «عوامزدگی» مطرح نموده و امروز مصادیق پیچیدهتری پیدا کرده است.)
۱۵ــ ترحم بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان اسلام و مخالفان و متخلفان نظام.
۱۶ــ تخلف از فقه سنتی و اجتهاد جواهری.
از دیدگاه امام(ره) شیوه اجتهاد و توجه به میراث عظیم علمی و فکری علمای سلف، سرمایه گرانقدری است که نباید تحت تاثیر برخی نقدها و القائات، کمرنگ شود و در عین دخالت شرایط و اقتضائات زمان و مکان در اجتهاد و استنباط احکام شرعی، چارچوبها و اصول متقن فقهی نباید مخدوش گردد. درحقیقت پویایی فقه در گرو رعایت این اصل است و لذا تخلف از فقه جواهری تهدیدی علیه حوزههای علمیه میباشد. «فقه جواهری» همان اجتهاد روشمند، اصیل و پویایی است که نمونه بارز آن در روش علمی نویسنده محقق و مجاهد کتاب «جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام»، مرحوم آقا شیخ محمدحسن نجفی (متوفای۱۲۶۶٫ق)، به چشم میخورد و امام راحل(ره)، آن را الگوی روش فقهی حوزهها برمیشمارند.
۱۷ــ بیتوجهی به پرسشها و عدم پاسخ به معضلات جامعه.
۱۸ــ بیتوجهی به علل خارجی مشکلات و دشواریها و برگرداندن همه اشکالات به جبهه خودی. گرچه امام راحل(ره) به اشکالات و کاستیهای داخلی توجه دارند، ولی غفلت از توطئههای قدرتهای سلطهگر را ــ که برای نابودی اسلام کمر همت بستهاند ــ در تحلیل و بررسی مسائل جامعه، یک آسیب میدانند.
۱۹ــ مطلقانگاشتن اصول و قوانین دیپلماسی و عدول از آرمانها بهخاطر آن.
امام(ره) با اشاره به جنجالی که در پیِصدور حکم اعدام سلمان رشدی برپا شد و جمهوری اسلامی ایران متهم به نقض اصول دیپلماسی گردید، تصریح میکنند: «ما باید بدون توجه به غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان، درصدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم. . . .»
۲۰ــ غفلت از نیازها و تحولات آینده.
از دیدگاه امام(ره)، «حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چندقدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند.»
۲۱ــ کنارهگیری از مسئولیتهای اجتماعی و نپذیرفتن کارهای قضایی و اجرایی و شانهخالیکردن از خدمت به نظام و مردم در مواردی که لازم است.
امام راحل(ره) تصریح میکنند که «روحانیون و علماء و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند . . . اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بیسابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت.» ایشان نپذیرفتن منصبهای خالی امامت جمعه یا قضاوت را به بهانه درس و بحث ــ برای کسی که قدرت و توان آن را دارد ــ غیرموجه و موجب مؤاخذه الهی میدانند.
آنچه برشمرده شد، فهرستگونهای از آسیبها و تهدیدهایی بود که حضرت امام(ره) در پیام مهم خود مطرح کردهاند. برخی از این آسیبها، اختصاص به روحانیت و حوزهها ندارد و همه اقشار جامعه را خطاب قرار میدهد و برخی نیز آسیبهایی است که از فرهنگ غلط و برداشتهای ناصحیح بخشی از جامعه درباره نقش و رسالت حوزهها ناشی میشود؛ که البته حوزهها، روحانیان متعهد و امامان جمعه و جماعت میتوانند نقشی بسیار موثر برای زدودن این برداشتها از ذهن جامعه ایفا کنند.
بخش قابل توجهی از این هشدارها و تذکرات، برای مراکز برنامهریزی و مدیریت حوزهها تکلیفساز و تعهدآفرین است. بازنگری و اصلاح نظام تربیتی و آموزشی حوزههای علمیه و بازکاوی و بررسی ریشههای فکری و فرهنگی برخی از این آسیبها برای مقابله و چارهاندیشی اساسی و ریشهای، کاری است که هنوز، چنانکه باید، مورد توجه قرار نگرفتهاست. اصلاح نگرش جامعه نسبت به حوزهها و زدودن سطحینگری و ظاهربینی در این باب و نیز تقویت پیوند منطقی و ارتباطات مفید و سازنده با اقشار گوناگون جامعه، بهویژه نخبگان دانشگاهی و جوانان دانشجو، کارهایی است که به تامل و تدبیر عالمان متعهد و حوزههای علمیه و نیز همکاری و همراهی دستگاهها و مراکز فرهنگی و هنری و نهادها و مراکز رسانهای نیاز دارد. در کنار همه این موارد، باید گفت: ضامن اصلی پیشگیری از این آسیبها و عامل موثر مقابله با آنها توسعه، تعمیق و تقویت خودسازی علمی، اجتماعی و اخلاقی حوزهها و روحانیت است.
نتیجه
پیام صادره از سوی امامخمینی(ره) در سوم اسفند۱۳۶۷ که «خدمت حضرات
روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام و مدرسین گرامی و طلاب عزیز
حوزههای علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات دامت برکاتهم» صادر و ابلاغ شده
است، حاوی نکات مهم، هشدارهای اساسی و تحلیلهای ظریفی است که نگاه امام
راحل(ره) را نسبت به گذشته، امروز و فردای حوزههای علمیه و روحانیت، به
اجمال و اختصار ترسیم مینماید. در این پیام، گرچه دفاع از عملکرد نظام
جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب و بهویژه تبیین حقانیت نظام و
مسئولان آن در اتخاذ تدابیر و استراتژی مناسب در دوران دفاع مقدس، یکی از
محورهای مهم آن است، ولی جایگاه علمی، تربیتی، اجتماعی و سیاسی روحانیت
اصیل و آسیبها و چالشهای تهدیدکننده آن، رویکرد اصلی پیام را تشکیل میدهد.
بنابراین بازخوانی این پیام هیجده صفحهای و بازکاوی نکات و ظرائف فراوان و
دقیق آن، نهتنها برای مخاطبان مستقیم بلکه برای نخبگان و مسئولان جامعه و
اقشار تاثیرگذار، امری لازم بهنظر میرسد؛ بهویژه آنکه گذشت شانزده سال
از صدور این پیام و تحقق برخی پیشبینیهای امام راحل و درستی نگرش عمیق و
آیندهنگرانه ایشان به مسائل مبتلابه جامعه، آگاهی و باور نسل امروز را
درباره راه و نگاه امامخمینی(ره) مضاعف خواهد ساخت و مهمترازهمه، مراجع
بزرگوار، مدرسین گرامی، طلاب عزیز و همه سطوح و آحاد روحانیت اصیل را نسبت
به رسالت خطیری که در مواجهه با چالشها و پیشگیری آسیبها و یا در راستای
علاج و چارهاندیشی برای آسیبهای تحققیافته بر عهده دارند، حساس و
انگیزهمند خواهد ساخت. گرچه چارهاندیشی برای برخی از این چالشها و
آسیبها، مشکل و پیچیده است، اما مسلما هیچ مساله مهمی با فراموشکردن آن،
حل نخواهد شد. بنابراین تامل در این پیام و حضور ذهنی یافتن نسبت به آن در
فضای فکری و فرهنگی روحانیت و حوزهها، گام نخست و حداقلی است که یادآوری و
تاکید بر آن ــ به هر مناسبتی ــ ضروری است؛ «و ذکر فان الذکری تنفع
المومنین.»
پینوشت :
* ــ همه نقل قول ها این مقاله، از متن پیام ۳/۱۲/۶۷ امام راحل(ره) اخذ شده است. ر.ک: صحیفه امام، ج ۲۱، محاسبه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸، صص۲۷۳ـ۲۹۳ و نیز رک: امامخمینی، منشور روحانیت، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره)، ۱۳۷۶ (حاوی متن دستنویس پیام)